این ورکشاپ که با همکاری اداره کل ارشاد لرستان و اداره ارشاد الیگودرز در شهر الیگودرز تشکیل شد بیش از 100 نفر علاقمند را از سراسر استان پذیرفت. چیستا یثربی، در این چند روز تئاتر لرستان را اینگونه یافت: «تئاتر لرستان شبیه جوانی مستعد اما بدون آینه است و این شعر حافظ را هم در ادامه حرفش میآورد: حافظ عروس طب مرا جلوه آرزوست / آینه ندارم از آن آه میکشم.»
این نمایشنامهنویس در باره اولین روز حضورش در کارگاه آموزشی گفت: « بیش از 100 نفر از شرق و غرب استان شرکت کرده بودند من تا به حال ندیده بودم که ورکشاپی در استانی برگزار شود و همه علاقمندان آن استان را بپذیرد.
همیشه بهترینهای تئاتر و در تعداد اند ک دعوت میشوند اما اداره ارشاد استان شرکت برای همه علاقمندان را آزاد گذاشته بود و تمام مخارج غذا را هم به عهده داشت برای اقامت نیز یکی از خوابگاههای دانشگاه الیگودرز در نظر گرفته شده بود.
اولین روز با چیزی حدود 100 نفر روبرو شدم بعضی از مسئولان هم در جلسه اول شرکت داشتند و حتی هنرجویان یا دانشجویان رشتههای دیگر هم بودند.» چیستا یثربی درخصوص آموزشهای خود در 5 روز ورکشاپ گفت: « اما چنین ورکشاپی که با عده زیادی برگزار شود و شرکت کنندگان در سطحی مشابه از دانش نباشند حتما مشکلات خاص خودش را دارد.
جلسه اول غیرممکن بود که با این تعداد بتوان کار گروهی طبق تعریف ورکشاپ انجام داد بنابراین به سخنرانی درخصوص تاریخچه نمایشنامهنویسی گذشت. با تعزیه، نقالی و پرده خوانی شروع کردم و بعد به رواج درام غربی با موضوعات شرقی در ایران پرداختم. از اولین نمایشنامهنویسان هم مانند تبریزی و میرزاده عشقی حرف زدم.
اما از جلسه دوم ظاهرا این امکان فقط برای هنرمندان و علاقمندان جدی اختصاص داده شده بود چیزی در حدود 80 نفر. در ورکشاپها معمولا 10 الی 15 نفر شرکت میکنند تا همه بتوانند در کار گروهی شرکت کنند اما در لرستان به دلیل حجم علاقمندان این امر میسر نبود. من به بچهها گفتم که هر کدامشان یک نمایشنامه در 2 صفحه بنویسند اما خیلی از نمایشنامهها خوانده نشد چون فرصت اندک بود، باید هرکدام نمایشنامه خود را میخواندند بعد وقتی برای نقد من و بچههای دیگر در نظر گرفته میشد.
متاسفم اما به همه شان قول دادم که اگر نمایشنامههایشان را برایم بفرستند من تصحیح خواهم کرد.» به اعتقاد یثربی یکی از مهمترین دلایل حجم زیاد علاقمندان تئاتر در این استان که از سطح دانش اندکی نیز از تئاتر برخوردار هستند، نبود حتی یک دانشکده سینما و تئاتر در کل استان است: « من معنای تشنگی را فقط در لرستان حس کردم، در شهرهای دیگری مانند مشهد، اراک و اصفهان که برای تدریس دعوت شده بودم هیچگاه این حس را نداشتم.
در این شهرها دانشکدهها و آموزشگاههای تئاتر وجود دارد و بچهها از سطح دانش معقول و خوبی برخوردارند. اساسا وقتی این همه شرکت کننده در ورکشاپ باشد نشانه این است که تا چه حد علاقمند به تئاتر در استان وجود دارد.»
این ورکشاپ هر روز در دو نوبت صبح و بعدازظهر به مدت 4 ساعت ادامه داشت. یثربی، درباره نمایشنامههای خوانده شده گفت: «خیلی از سوژهها ناب و خوب بودند آنقدر که میشد نمایشنامههای فوقالعادهای از آنها نوشت.
دختری از شهر پل دختر سوژهای گفت که هنوز فکر من درگیرش است. اینها نشانه خلاقیت و فکر خوب است و حیف که امکانات به اندازه کافی در لرستان و جود ندارد و توجهی به تئاتر استانها در حد کفایت نمیشود. »
این نمایشنامهنویس و کارگردان، شعر و ادبیات لرستان را جلوتر میداند و میگوید: « لرستان انجمن شعر و داستان دارد و خیلی از اعضایش وقتی شعرها و داستانهایشان را خواندند به نظرم میرسید اگر چاپ شوند حتما جایزههای متعددی میگیرند.
یکی از نکات عجیب، کتابفروشیهای لرستان است، در کتابفروشیها نمیتوانید کتابی در حوزه ادبیات نمایشی پیدا کنید مگر اینکه از تهران سفارش داده شود. من وقتی به بچههای ورکشاپ میگفتم که کتابهای معروف و قدیمی تئاتر را بخرند میگفتند از کجا بخریم؟!»
یثربی با معرفی کسانی مانند پژمان باقری پور، سمیه دولتشاهی و سمیه شرفی بهعنوان بهترینهای ورکشاپ گفت: «وقتی امکان تئاتر در لرستان و ارتباط با پایتخت اندک باشد، وقتی سالی یکی 2 بار تعداد محدودی از تئاتریها آنهم بیشتر نورچشمیها به دیدن تئاتر پایتخت بیایند، وقتی دانشکدهای ویژه تئاتر نباشد و وقتی کتابفروشیها خالی از کتابهای تئاتر باشند نباید برای وضعیت بهتر امیدوار بود
با این حال و در چنین وضعیتی باید از مسئولان اداره ارشاد لرستان و الیگودرز که تشکیل ورکشاپ را به طور جدی دنبال میکنند و هزینههای زیادش را متقبل میشوند تشکر کرد و البته امیدوار بود که این اتفاقها باز هم بیشتر و مداومتر شود.»
همشهری استانها